معنی بازار جق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بازار جق. [] (اِخ) نام قضایی است در سنجاق از ولایت حلب که در جهت شرقی مرعش قرار دارد و مرکز آن قریه ٔ «اوقه جقلی » بوده است. این قضا 76 پارچه قریه در بر دارد و دارای جنگلهای متعددی است. نهر موسوم به «آق صو» در آن جاری است. محصولاتش عبارتند از: برنج، گندم، جو، ارزن و غیره. صنایعش قالیهای اعلا، گلیم و قالیچه. روغن زیتون فراوان دارد و دارای دریاچه ای پر از ماهی نیز میباشد. اهالی از نژاد کرد و ترک و تماماً مسلمانند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).

بازار جق. [] (اِخ) نام قصبه ٔ مرکزی ناحیه ای است در سنجاق ارطغرل از ولایت خداوندگار و بقضای مرکز لوائی بیله جک ملحق شده و در14 هزارگزی جنوب غربی بیله جک و 88 هزارگزی جنوب شرقی بروسه، بر جاده ای بزرگ که بسوی کوتاهیه و قونیه میرود قرار دارد. جامع و مدرسه ٔ معمور قره مصطفی پاشادر میان این شهر است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).

بازار جق. [] (اِخ) (ناحیه...) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندگار و مرکب از 21 پارچه قریه، مردمش مسلمان اند. جنگلها ومرعاهای بسیاری دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).

بازار جق. [] (اِخ) قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه، و در 95 هزارگزی سلستره بر جاده ٔ واقعه در بین این دو شهر قرار دارد و برای تشخیص از همنام دیگرش «حاجی اوغلی بازار جغی » نیز گویند و مرکب از 108 پارچه قریه میباشد. در زمان اداره ٔ عثمانیها دارای 5000 تن جمعیت مسلمان و عیسوی و بیست باب جامع و 12 باب مدرسه و سه تکیه و 513 باب دکان بود اخیراًدر نتیجه ٔ مهاجرت جمعی کثیر از مسلمانان، عده ٔ نفوسش خیلی تنزل کرده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر