معنی باز داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

منع

منع، نهی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جلوگیری، ردع، ممانعت، منع، نهی،
(متضاد) امر، جلوگیری کردن، مانع شدن، ممانعت کردن، منع کردن، نهی کردن،
(متضاد) امر کردن، فرمان دادن، حکم کردن، دستور دادن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) منع کردن جلو گیری کردن، توقیف کردن حبس کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر