معنی باساز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
باساز. (ص مرکب) دارنده ٔ ساز و برگ. آماده. مهیا. مرتب:
ازاو کار مقدس چو باساز گشت
سوی ملک مغرب عنان تاز گشت.
نظامی.
حل جدول
مهیا
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.