معنی باشو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باشو. (اِ) چلپاسه. (برهان) (فرهنگ جهانگیری). رشیدی گوید در جهانگیری به معنی چلپاسه آورده و ظاهراً کرباشو است نه باشو. (فرهنگ رشیدی). رجوع به کرپاسو و کرباشو شود.

باشو. [ش ْ ش ُ] (اِخ) به روایت ابن حوقل شهری بسیار حاصل خیز و مستحکم در جزیره ٔ شریک بدین نام بوده و از آنجا تا قیروان یک منزل راه است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).

باشو. (اِ) دراصطلاح محلی دهات کرمان پدرجد را گویند و «بابو» جد را و در لهجه ٔ عامه به صورت بابو و باشو گفته می شود.

فرهنگ عمید

چلپاسه

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) چلپاسه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر