معنی باوج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

باوج. [وَ] (اِخ) دهی از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان در 30 هزارگزی شمال باختری لک لک. محصول آنجا پشم و لبنیات. ساکنین آن از طایفه ٔ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

باوج. [وَ] (اِخ) دهی ازدهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 35 هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز واقع است و آب آن از رودخانه ٔ ابوالفارس تأمین میشود. ساکنان آن از طایفه ٔ بهمئی میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر