معنی بدزهره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بدزهره. [ب َ زَ رَ/ رِ] (ص مرکب) بددل و ترسنده و واهمه ناک. (برهان قاطع). ترسنده و کم جرأت. (انجمن آرا) (آنندراج). ترسناک. (غیاث اللغات). کم دل. جبون. ترسو:
سرانداز اگر عاشق صادقی
تو بدزهره بر خویشتن عاشقی.
سعدی (بوستان).
خُرد مبین دشمن بدزهره را
آب ده از زهره ٔ او دهره را.
میرخسرو (از آنندراج).

فرهنگ معین

(بَ زَ رِ) (ص مر.) ترسو، بددل.

فرهنگ عمید

بددل، ترسو،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیمناک، ترسو، جبون، کم‌جرات، کم‌دل،
(متضاد) نترس، شجاع، بی‌باک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر