معنی بدپشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بدپشت. [ب َ پ ُ] (ص مرکب) ستور نارام شده که متحمل بار نباشد. (آنندراج). بچه ٔ هر یک از ستور که تحمل بار نداشته باشد. (ناظم الاطباء).
حل جدول
اسب دیررام و سوارناپذیر
کجنهاد
اسب دیر رام و سوار ناپذیر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.