معنی برافروختگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
برافروختگی. [ب َ اَ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب) حاصل مصدر از برافروختن. حالت و چگونگی برافروخته. روشنایی و درخشیدگی. (ناظم الاطباء). رجوع به برافروختن و برافروخته شود.
حل جدول
اشتعال
التهاب
مترادف و متضاد زبان فارسی
تغیر، خشم، غضب، قهر، تابش، سرخی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.