معنی برانگیخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
برانگیخته. [ب َ اَ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) مبعوث. || بلندشده. برخاسته. || تحریک شده. وادارشده. منبعث.تحریض شده. (ناظم الاطباء). رجوع به برانگیختن شود.
(~. اَ تَ) (ص مف.) تحریک شده، تحریض گردیده.
وادارشده،
تحریکشده،
منبعث
مبعوث، تحریض، تحریکشده، واداشته
(اسم) تحریک شده تحریض گردیده.