معنی براوو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(بِ وُ) [فر.] (صت.) آفرین، مرحبا.
آفرین، مرحبا، زه، بهبه، دستخوش،
تحسین فرانسوی
آفرین
آفرین
فرانسوی زه آفرین زه خ آفرین خ مرحبا خ احسنت خ
(بِ وُ) [فر.] (صت.) آفرین، مرحبا.
آفرین، مرحبا، زه، بهبه، دستخوش،
تحسین فرانسوی
آفرین
آفرین
فرانسوی زه آفرین زه خ آفرین خ مرحبا خ احسنت خ