معنی بزرگی نمودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بزرگی نمودن. [ب ُ زُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب) تکبر. (یادداشت بخط دهخدا). تعظم. (المصادر زوزنی). تکرم. تفخر. (تاج المصادر بیهقی). ناز و نخوت کردن:
بچشم کسان درنیاید کسی
که از خود بزرگی نماید بسی.
(بوستان).

حل جدول

فخر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر