معنی بزرگ امید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بزرگ امید. [ب ُ زُ اُ / اُم ْ می] (اِ مرکب) امید بزرگ. بزرگ آرزو:
بتا تا مرگ جان تو ببرده ست
بزرگ امید من با تو بمرده ست.
(ویس و رامین).
که ای از تو بزرگ، امید مردان
مرا از خود بزرگ امید گردان.
نظامی.

بزرگ امید. [ب ُ زُ اُم ْ می] (اِخ) نام حکیمی است که استاد و پرورنده ٔ پرویزبن انوشیروان بود. (برهان). بروایت نظامی گنجوی معلم و مؤدب خسروپرویز بود. (فرهنگ فارسی معین):
بزرگ امید پیش پیل سرمست
بساعت سنجی اصطرلاب در دست.
نظامی.
بزرگ امید خردامید گشته
به لرزانی چو برگ بید گشته.
نظامی.
بزرگ امید نامی بود دانا
بزرگ امید از عقل و توانا.
نظامی.
بزرگ امید از این معنی خبر یافت
شه نو را بخلوت جست و دریافت.
نظامی.

بزرگ امید. [ب ُ زُ اُم ْ می] (اِخ) کیابزرگ امید. رجوع به کیابزرگ امید و بزرگ امید رودباری شود.

پیشنهادات کاربران

فیدل کاسترو

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر