معنی بزن بزن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بزن بزن. [ب ِ زَ ب ِ زَ] (اِمص مرکب) (از: ب + زن...) زد و خورد. نزاع. درگیری.
- بزن بزن درگرفتن، نزاع درگرفتن. زدو خورد شدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) زد و خورد شدید.

پیشنهادات کاربران

کتک کاری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر