معنی بزن و بکوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بزن و بکوب. [ب ِ زَ ن ُب ِ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) ساز و آواز. بزن و بشکن. (یادداشت بخط دهخدا). و رجوع به بزن و بشکن شود.
حل جدول
ساز و نوا
مترادف و متضاد زبان فارسی
بزنبزن، دعوا، کتککاری، مجلس رقص وپایکوبی، بزن و برقص
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) ساز و آواز و رقص در مجلس بزم: (شب در منزلمان مهمانی وبزن و بکوب بود. )
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.