معنی بسمل کردنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بسمل کردنی. [ب ِ م ِ ک َ دَ] (ص لیاقت مرکب) ذبیحه. (دهار). کشتنی. سربریدنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر