معنی بسندگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بسندگی. [ب َ س َ دَ] (حامص) مَغنی، مُغنی، کفایت و بسندگی. (منتهی الارب). اکتفا. کفاف. || شایستگی. سزاواری.
کفاف
تکافو
بس، کافی، کفایت، کمال
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری.