معنی بشکه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بشکه. [ب ُ ک َ / ک ِ] (روسی، اِ) ظرف چوبین شکم دار متشکل از تخته های خمیده با دو انتهای مسطح مدور که بوسیله ٔ حلقه های آهنین چندی بهم وصل شده اند و بمصرف نگهداری شراب و یا آب و نفت میرسد.
چلیک. بشکه ٔ آب: آب را با بشکه می آورند. || محتوی یک بشکه. ظرفیت یک بشکه: یک بشکه ٔ شراب. بشکه های شراب را گشودند.

فرهنگ معین

(بُ کِ) [روس.] (اِ.) ظرف بزرگ شکم دار به شکل استوانه برای آب یا شراب، چلیک.

فرهنگ عمید

ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانه‌ای شکم‌دار برای آب، شراب، نفت، یا مایع دیگر،

حل جدول

واحد شمارش نفت

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیت، چلیک، واحداندازه‌گیری نفت، بسیار چاق، خیکی

فرهنگ فارسی هوشیار

ظرف چوبین بزرگ سر بسته برای آب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر