معنی بغداد آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بغداد آباد. [ب َدِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بغداد معمور. مقابل بغداد خراب و بغداد خالی و بغداد کهنه. کنایه از شکم سیر است. (از فرهنگ نظام). و رجوع به بغداد معمور شود. || کنایه از ساغر پر. (از فرهنگ نظام).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.