معنی بغداد معمور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بغداد معمور. [ب َ دِ م َ] (ترکیب وصفی) بغداد آباد. مقابل بغداد خالی. (آنندراج). شکم پر. (رشیدی) (مؤید الفضلاء) (از فرهنگ نظام). رجوع به بغداد خالی و بغداد کهنه، و مجموعه ٔ مترادفات ص 338 شود. || ساغر پر. (رشیدی). جام پر. (از فرهنگ نظام).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.