معنی بلاش اول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بلاش اول. [ب َ ش ِ اَوْ وَ] (اِخ) بیست ودومین پادشاه اشکانی (51 یا 52 تا 78 م.) پسر و جانشین ونن دوم. بلاش آخرین پادشاه بزرگ اشکانی است. پس از فرونشاندن شورشهای داخلی، سلطنت آذربایجان را به برادرش پاکر داد، و ارمنستان را گرفته به برادر دیگر خود تیرداد واگذاشت. نرون امپراطور روم، کوربولو را مأمور بازگرفتن ارمنستان کرد. جنگ ایران و روم بر سر این ناحیه از 54تا 63م. دوام یافت. سرانجام طرفین صلح کردند و قرار شد تیرداد پادشاه ارمنستان باشد ولی تاج سلطنت را در روم از نرون بگیرد. پذیرایی از تیرداد در روم بسال 66 م. بسیار مجلل بود و از آن زمان سلاطین ارمنستان ازخاندان اشکانی ولی تابع روم بودند. صلحی که در زمان بلاش بین ایران و روم برقرار شد تا سال 115 م. که امپراطور ترایانوس به ایران حمله کرد، دوام یافت. گویند اوستا را که در زمان حمله ٔ اسکندر مقدونی پراکنده شده بود، جمعآوری کرد. بعد از بلاش اول دوره ٔ آشفتگی سخت و ممتدی پیش آمد. (از دایرهالمعارف فارسی) (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به خرده اوستا ص 32 و تاریخ ایران باستان ص 2459 و فرهنگ ایران باستان ص 7 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر