معنی بلامعارض در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بلامعارض. [ب ِ م ُ رِ] (ع ص مرکب) (از: ب + لا (نفی) + معارض) بدون معارض. بلامنازع. (فرهنگ فارسی معین). بلامانع.
حل جدول
بدون رقیب
مترادف و متضاد زبان فارسی
قید بلامنازع، بیبدیل، بیمعارض، بیرقیب، یکهتاز
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.