معنی بهانه ساز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بهانه ساز. [ب َ ن َ / ن ِ] (نف مرکب) بهانه فروش. بهانه سازنده. عذرآورنده. (فرهنگ فارسی معین). || پوزش آورنده. (ناظم الاطباء). || ادعای بی جا کننده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). || حیله کننده. (ناظم الاطباء). || سازنده ٔ دست آویز و واسطه و سبب:
افزار سخن نشاط و ناز است
زین هر دو سخن بهانه ساز است.
نظامی.

فرهنگ عمید

بهانه‌تراش، آن‌که برای کاری ناروا یا سرپیچی از کاری عذر و بهانه بیاورد،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) عذر آورنده، ادعای بیجا کننده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر