معنی بهانه گیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بهانه گیر. [ب َ ن َ / ن ِ] (نف مرکب) بهانه جو. بهانه طلب. (فرهنگ فارسی معین).
- امثال:
علی بهانه گیر است، بر کسی اطلاق کنند که برای انجام هر کاری عذری آورد.
فرهنگ عمید
ویژگی کسی که به هر کاری ایراد میگیرد و بیسبب بازخواست میکند،
فرهنگ فارسی هوشیار
ایرادی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.