معنی بهزاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بهزاد. [ب ِ] (ن مف مرکب) نیک ذات و خوش فطرت. (آنندراج) (انجمن آرا). نجیب. اصیل. حلال زاده. (یادداشت بخط مؤلف). نیکوزاد. (حاشیه ٔ برهان چ معین). به زاده. نیکوزاده. نیک نژاد. نیکوتبار. (فرهنگ فارسی معین).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) نام یکی از پسران جمشید جم، حکیم و فرزانه خوی. (آنندراج) (انجمن آرا).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) یکی از نجبای عصر یزدگرد. (ولف).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) نام یکی از نجبای ایران در زمان قباد پیروز. (ولف):
گوا کرد ازمهر و خراد را
فراهین و نیدوی و بهزاد را.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 316).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) اسفندیار. (ناظم الاطباء).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) نام اسب بوده. (انجمن آرا) (آنندراج). نام اسب کیکاوس که او را شبرنگ بهزادی گفتندی. (شرفنامه). نام اسب سیاوش. (ناظم الاطباء). نام اسب سیاوش که بمیراث به کیخسرو رسید. (یادداشت بخط مؤلف):
به بهزاد بنمای زین و لگام
چو او رام گردد تو بردار گام.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 3 ص 721).
چنین گفت شبرنگ بهزاد را
که فرمان مبر زین سپس باد را.
فردوسی (ایضاً ص 721).
بیاورد شبرنگ بهزاد را
که دریافتی روز کین باد را.
فردوسی (ایضاً ص 653).
برانگیخت شبرنگ بهزاد را
که بگذاشتی روز تک باد را.
اسدی (از آنندراج).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) نام اسب گشتاسب. (ولف):
بدادش بدو شاه بهزاد را
سیه جوشن و خودپولاد را
پسر شاه کشته میان را ببست
سیه رنگ بهزاد را برنشست.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1535).
بهزاد. [ب ِ] (اِخ) کمال الدین. بزرگترین و مشهورترین نقاش مینیاتورساز ایرانی در قرن دهم هجری. تاریخ تولد و وفاتش معلوم نیست، بقولی در 942 هَ. ق. درگذشت. استاد او بقولی امیر روح اﷲ معروف به میرک نقاش هراتی کتابدار سلطان حسین بایقرا، و بقول دیگر پیر سید احمد تبریزی بود؛ و کسان دیگری را نیز نام برده اند. چیزی نگذشت که نزد امیر علیشیر نوایی و سپس در دربار سلطان حسین بایقرا در هرات تقرب یافت. و پس از برافتادن سلسله ٔ تیموریان خراسان بدست شیبک خان ازبک همچنان در هرات ماند و بعد از استیلای شاه اسماعیل اول صفوی بر ازبکان، همراه وی به تبریز رفت. و در 928 هَ. ق. به ریاست کتابخانه ٔ سلطنتی منصوب گردید. در دوره ٔ شاه طهماسب صفوی نیز در کمال عزت و احترام میزیست، و سرانجام در تبریز درگذشت. و در همانجا در جوار کمال الدین خجندی شاعر مدفون شد. ونیز گفته اند که در هرات درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. نظر به شهرت بهزاد طی قرنها کسان بسیاری کارهای او را تقلید کرده اند و نامش را بر تصویرهای بیشمار گذاشته اند از اینرو تمیز دادن تصویرهای اصلی اوکار دشواری است. این تحقیقات مخصوصاً پس از برپا شدن نمایشگاه هنر ایرانی در لندن (1931 م.) تا حدی به نتیجه رسیده است. اساس اطلاعاتی که از کار او در دست است تصویرهایی است که با امضای اصیل او در نسخه ای ازبوستان سعدی نقش شده. و اینک در کتابخانه ٔ ملی قاهره مخزون است. شیوه ٔ بکار بردن رنگهای گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگها حکایت میکند. از این تصویرها چنین برمی آید که بهزاد بیشتر برنگهای به اصطلاح «سرد» (مایه های گوناگون سبز و آبی) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگهای «گرم » (بخصوص نارنجی تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیده است. تناسب یک یک اجزای هر تصویر با مجموعه ٔ آن تصویر شگفت انگیز است. شاخه های پرشکوفه و نقش کاشیها و فرشهای پرزیور زمینه ٔ تصویرها نمودار ذوق تزیینی و ظرافت بی حساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز واقعبینی اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساخته است. این واقعبینی بخصوص در تصویرهایی بچشم میخورد که صرفاً جنبه ٔ درباری ندارد و نشان دهنده ٔ زندگی عادی و مردم معمولی است (شیر دادن مادیانها به کره ها در مزرعه، تنبیه کسی که به حریم دیگری تجاوز کرده، خدمتکارانی که خوراک می آورند، روستائیان در کشتزار و غیره). دیگر اینکه صورت آدمها به صورت عروسک وار و یکنواخت نقاشیهای پیش از بهزاد شبیه نیست.بلکه هر صورتی نمودار شخصیتی است و حرکت و زندگی درآن دیده میشود. آدمها در حال استراحت نیز شکل و حالاتی طبیعی دارند. بر کارهای دیگری که به بهزاد منسوب است امضای مطمئنی دیده میشود. به این جهت، تنها سبک تصویرها (ترکیب بیمانند نقشهای تزئینی با صحنه های واقعی) میتواند راهنمائی برای تمیز دادن کارهای اصیل او بشمار آید. در میان تصویرهای بیشماری که در کتابهایا جداگانه بنام بهزاد موجود است اختلاف عقیده میان خبرگان بسیار است. اما بهرحال بسیاری از این کارها اگر ازآن خود استاد نباشند وابسته به مکتب او هستند. برخی از کتابهایی که با تصویرهای منسوب به بهزاد مزین اند ازین قرارند: خمسه ٔ امیر علیشیر نوائی (مورخ 890 هَ. ق.، در کتابخانه ٔ بودلیان). گلستان (مورخ 891هَ. ق. جزء مجموعه ٔ روچیلد پاریس). خمسه ٔ نظامی (مورخ 846 هَ. ق. موزه ٔ بریتانیائی). نفوذ بهزاد بیش از هر چیزی در کار شاگردان او دیده میشود. برخی از شاگردانش، مانند قاسم علی و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پای استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازی بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد نفوذ او در کار نقاشان بچشم میخورد. نقاشان هراتی سبک بهزاد را به بخارا بردند و آنرا در دربار خاندان شیبانی پرورش دادند. کتابی بنام مهر و مشتری که در 929 هَ. ق. در بخارا استنساخ شده نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شده است. مهاجرت برخی از نقاشان سبب اشاعه ٔ سبک بهزاددر هندوستان نیز گردید. (از دائرهالمعارف فارسی). رجوع به حاشیه ٔ برهان قاطع و فرهنگ فارسی معین شود.
(بِ) (ص مف.) نیک نژاد، نیکوتبار.
خوشنژاد، اصیل، نیکوتبار،
اصیل
نیک ذات، خوش فطرت