معنی بهنام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بهنام. [ب ِ] (ص مرکب) نیک نام. خوشنام. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ مرکب) نام نیک و خوب. (آنندراج). نام نیک. شهرت خوب. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

خوشنام، نیکنام

گویش مازندرانی

بیماری های درمان ناپذیر

فرهنگ فارسی هوشیار

خوشنام، نیکنام

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر