معنی بو کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بو کشیدن. [ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) بوی چیزی را از دور استشمام کردن. || دریافتن نشان چیزی. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

استشمام

فرهنگ فارسی هوشیار

از دور استشمام کردن

پیشنهادات کاربران

استنشاق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر