معنی بچه انداختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بچه انداختن. [ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ اَ ت َ] (مص مرکب) بچه افکندن. سقط جنین. بچه ٔ نارس به دنیا آوردن. کورتاژ. فکانه کردن جنین را. (یادداشت مؤلف). مرط. (منتهی الارب): ازلاق، بچه انداختن شتر. (منتهی الارب).
مترادف و متضاد زبان فارسی
سقطجنین کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.