معنی بگومگو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بگومگو. [ب ِ م َ] (اِمص مرکب) از اتباع است. جدال لفظی. جر و بحث.مجادله ٔ لفظی.گفت و شنود. مجادله. مشاجره. محاجه.

فرهنگ معین

(بُ مَ) (اِمص.) گفتگوی همراه با خشم، جر و بحث.

حل جدول

مجادله

مترادف و متضاد زبان فارسی

بحث، جدل، جروبحث، دعوا، گفتگو، مباحثه، مجادله، مرافعه، مشاجره، نزاع لفظی،
(متضاد) صلح‌وصفا

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر