معنی بیدستر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بیدستر. [دَ ت َ] (اِ مرکب) (از: بی + دست + ار = اره، بی اره) (فرهنگ فارسی معین).نام حیوانی است بحری که هم در آب و هم در خشکی زندگانی تواند نمود و خصیه ٔ او را آش بچگان (خایه ٔ سگ آبی) گویند و بترکی آن جانور را قندز خوانند. (برهان).نام حیوانی است شبیه بسگ که خایه های آویخته دارد و بیشتر در آبها متکون شود و گاهی نیز بخشکی آید و در آفتاب بخسبد جمعی بر لب آبها و دریاها در حفره ای کمین کنند چون وی بیرون آید و بخسبد برخیزند و چوبی بر وی زنند وی بیفتد و خصیتین او را بریده ببرند و او را سگ آبی گویند و بترکی قندز نامند و خصیه ٔ او را بپارسی گند بیدستر خوانند چه گند بمعنی خایه است و عربان گند را به جند معرب کرده اند و آن در دواها بکار رود و در دفع امراض بلغمی و سودائی مفید است. (انجمن آرا) (آنندراج). حیوانی است بحری که هم در آب و هم در خشکی زندگی کند و سگ آبی نیز گویند و بترکی قندز گویند و گند بیدستر یعنی خصیه ٔ آن که جند بیدستر معرب آن است. (فرهنگ رشیدی). یکی از حیوانات پستاندار قاضمه که دو پایش مانند پنجه ٔ مرغ آبی و دمش صدفی و پهن و افقی و جند که دوائی است ضد تشنج از آن استخراج میشود و آنرا قندز و هرژفدک و هزد نیز گویند. (ناظم الاطباء). حیوان جونده و پستاندار از تیره ٔ کاستوریدای که در اروپا و آمریکای شمالی یافت میشود با پوستی پر پشم و زیبا و بهمین جهت شکار میشود با سری گرد و گوشهایی کوچک و دمی پهن (بدرازی حدود 25 سانتیمتر و عرض حدود 15 سانتیمتر) دارد و پاهای عقب آن پرده دار است و برای شنای حیوان مورد استفاده قرار میگیرد طول بدنش 75 سانتیمتر و وزنش از 20 تا 25 کیلوگرم میباشد، دمش چون سکانی در هنگام شنا و چون تکیه گاهی در هنگام جویدن درخت و چون شلاقی برای صدا درآوردن از آب بمنظور خبر کردن بیدسترهای دیگر در موقع خطر بکار می رود. بیدسترهای آمریکایی از شاخه و گل خانه ای در مدخل رودخانه میسازند که مدخل آن از زیر آب است. اگر عمق آب کم باشد. سدهایی از تنه ٔ درخت و گل بنا میکنند. (از فرهنگ فارسی معین و دایره المعارف فارسی). سگلابی. سگ آبی. بادستر. قسطور.سقلاب. ویدستر. سوفسطیون. سکلاوی. (یادداشت مؤلف).
- گند بیدستر، جند بیدستر. گند ویدستر. جند بادستر. خایه ٔ بیدستر. رجوع به گند بیدستر شود.
(دَ تَ) (اِمر.) پستانداری از راسته جوندگان که نسبتاً بزرگ است با وزن بیست کیلوگرم و قد هفتادوپنج سانتیمتر، موهای بدنش زیباست و به همین مناسبت شکار می شود. سگ آبی.
حیوانی پستاندار، از راستۀ جوندگان با سر گِرد، گوشهای کوچک، پاهای پردهدار، دم پَهن، پوست لطیف، و موهای خرمایی که در آب بهخوبی شنا میکند و در کنار رودخانهها بهطور دستهجمعی خانههای محکم دو طبقه برای خود میسازند. در زیر شکمش غدهای (= جندِ بیدستر، خایۀ سگ آبی) قرار دارد که در طب قدیم به کار میرفت، سگ آبی،
سگ آبی
(اسم) پستانداری از راسته جوندگا که نسبه بزرگ است و بوزن 2 کیلوگرم میرسد. موهای بدنش زیباست و بهمین مناسب شکار میشود. پاهای خلفیاش پرده دار است و برای شنای حیوان مورد استفاده قرار میگیرد. بادستر بتر و بر بی دست و پا (ی) (صفت) آنکه دست و پا ندارد، بیعرضه بی کفایت، بی قوت بیزور.
سگ آبی، سمور