معنی بیعیب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

سره

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاک، مبرا، بی‌نقص، سالم، صحیح، کامل،
(متضاد) عیبناک، معیوب

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه عیب ندارد بی آهو بی نقص، بی آفت بی ضرر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر