معنی بیم دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بیم دادن. [دَ] (مص مرکب) ترسانیدن. بیم کردن. هراسانیدن. تهدید. اخافه. انذار. نذر. ترعیب. ترعاب. توعد. ایعاد.تخویف. تحذیر. ترهیب. (یادداشت مؤلف):
مرا بیم دادی که در پای پیل
بسایم تنت را چو دریای نیل.
فردوسی.
انذار
وعید
ترسانیدن، هراسانیدن، تهدید، ترعیب، ترهیب، انذار، اخافه، بیم کردن