معنی بیهوده گو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بیهوده گو. [دَ / دِ] (نف مرکب) بیهوده گوی. کسی که سخنش معنی ندارد. (ناظم الاطباء). لغوگوی. نافرجام گوی. یافه گوی. یاوه درای. و رجوع به بیهوده گوی و بیهده گو شود.
کسی که سخنان بیمعنی و بیفایده بگوید، یاوهگو،
هرزه دار
هذیان سرا
هرزه درا
هرزه لا
هرزه لاف
گزافه گو