معنی بی‌عقلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

سَمُک

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌خردی، جهالت، خلی، دیوانگی، کانایی، نادانی،
(متضاد) خردمندی

فرهنگ فارسی هوشیار

دیوانگی خلی بیخردی بیهوشی مقابل خردمندی بخردی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر