معنی بی حال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بیرمق، سست، ناتوان،
آنکه حال خوشی ندارد،
شل و ول
لس
کسل
سست
بی جان، ضعیف و ناتوان