بی زاد در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
بی زاد. (ص مرکب) (از: بی + زاد عربی) بی توشه. آنکه زاد ندارد. (یادداشت مؤلف): ارمال، بی زاد ماندن قوم. (تاج المصادر بیهقی).
بی زاد. (ص مرکب) بی زاده. بی فرزند. بی نسل.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.