معنی بی صبری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی صبری. [ص َ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت بی صبر. عدم شکیبایی. عدم تحمل. (ناظم الاطباء). بی طاقتی. جزع. ناشکیبایی. ناشکیبی. بی آرامی:
چنین تا مدتی در خانه میبود
ز بی صبری دلش دیوانه میبود.
نظامی.
حمل بی صبری مکن بر گریه ٔ صاحب سماع
اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد.
سعدی.

فرهنگ عمید

ناشکیبایی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ناشکیبایی، بی تابی

کلمات بیگانه به فارسی

نا شکیبایی

فرهنگ فارسی هوشیار

ناشکیبایی بی تحملی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر