معنی بی قید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی قید. [ق َ / ق ِ] (ص مرکب) (از: بی + قید) بی بند. لاقید. (یادداشت مؤلف). مطلق العنان و آزاد. (آنندراج). || لاابالی در کارها. || بی ضبط و ربط. || بی ترتیب. (ناظم الاطباء). رجوع به قید شود.
فرهنگ عمید
لاقید،
بیبند،
بیعلاقه،
حل جدول
ولنگار
فرهنگ فارسی هوشیار
بی علاقه، بدون دلبستگی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.