معنی بی منت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی منت. [م ِن ْ ن َ] (ص مرکب) (از: بی + منت = منهعربی) بدون احتیاج به درخواست. بی عرض و نیاز و التماس. بدون قبول احسان. بطور آزادی و اختیار و خالصاًلوجه اﷲ. (ناظم الاطباء). نعمت دادن بکسی و بار منت ننهادن بر او و بی من و اذی. (آنندراج):
ترا چه باید خواند ای بهار بی منت
ترا چه دانم گفت ای بهشت بی دربان.
فرخی.
- دهنده ٔ بی منت، خدای تعالی.
رجوع به منت و منه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.