معنی بی هوشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
بی هوش بودن، بی فراستی، بی ادراکی، داروی ~دارویی که به واسطه آن شخصی را بی هوش کنند. [خوانش: (حامص.)]
حل جدول
بی ادراکی، بی فراستی، بی هوش بودن
غش
پیشنهادات کاربران
کما
اغما، مدهوشی، ناهشیاری
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.