معنی بی پروا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی پروا. [پ َرْ] (ص مرکب) دلیر. شجاع. ناترس:
داد ما آن شوخ بی پروا نداد
بس که بی پرواست داد ما نداد.
؟
|| غافل. بی توجه. رجوع به پروا شود.

فرهنگ معین

(پَ) (ص مر.) بی باک، نترس.

فرهنگ عمید

بی‌ترس، بی‌باک،

حل جدول

گستاخ

گستاخ، جسور

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) بی باک بی ترس.

پیشنهادات کاربران

جسور

ناباک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر