معنی بی گوهری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی گوهری. [گ َ / گُو هََ] (حامص مرکب) بی اصلی. نانجیبی. بی پدر مادری. بی اصل و حسب بودن:
یکی را ز کم گوهری دل بدرد
یکی را ز بی گوهری آه سرد.
نظامی.
|| ناداری. فقر. تهیدستی. و رجوع به گوهر شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
نا نجیبی، بی اصل و نسب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.