بی مورد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی مورد. [م َ / مُو رِ] (ص مرکب) (از: بی + مورد عربی) نه بجایگاه خود. (یادداشت مؤلف). رجوع به مورد شود.
حل جدول
نا بجا
نابجای
مترادف و متضاد زبان فارسی
ib [بیجا، نامتناسب، بیمناسبت، پرت، نابجا، نامناسب،
(متضاد) بجا، متناسب، ناموجه، توجیهناپذیر،
(متضاد) موجه، توجیهپذیر
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.