معنی تابانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تابانی. (حامص) (از: تابان) درخشانی. (آنندراج). ملاسه. خلوقه. خلاقه. خلقه. دفص. (منتهی الارب). تلألؤ:
لعل را زآن هست گنج مقتبس
سنگ را گرمی و تابانی وبس.
مولوی.
|| لغزندگی. نسوئی.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ درخشانی تلا ء لو، لغزندگی نسویی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر