معنی تایبادی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تایبادی. (ص نسبی) منسوب است به تایباد. رجوع به تایباد و تایب آبادی و ماده ٔ بعد شود.

تایبادی. (اِخ) تایب آبادی، زین الدین ابوبکر تایبادی. در علوم ظاهری شاگرد نظام الدین هروی بود و از شیخ الاسلام احمد النامقی تربیت روحانی یافت و ملازمت تربت مقدسه ٔ وی داشت وبابامحمود طوسی را در طوس ملاقات کرد و با وی مکاتبت داشت. عمادالدین زوزنی در تاریخ وفات او گفته است:
سنه احدی و تسعین بود تاریخ
گذشته هفتصد از سلخ محرم
شده نصف النهار از پنجشنبه
که روح پاک مولانای اعظم
سوی خلد برین رفت و ملائک
همه گفتند از جان خیر مقدم.
رجوع به نفحات الانس جامی چ کتابفروشی سعدی صص 498-500 و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 401 و مجمل فصیح خوافی در حوادث 782 و791 و تذکره ٔ دولتشاه و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 316، 430، 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 119-120 حاشیه ٔ 4 و ظفرنامه ٔ شرف الدین علی یزدی ج 1 ص 312 و حافظشیرین سخن تألیف دکتر معین ج 1 صص 188-191 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر