معنی تای تسو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تای تسو. (اِخ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ قدیمی «چِئو» که از سال 951 تا 954 م. حکومت کرد.

تای تسو. (اِخ) امپراتور چین و مؤسس سلسله ٔ «مینگ »ها که از سال 1368تا 1398 م. حکومت کرد. وی کشور خود را که بر اثر جنگهای طولانی درهم و برهم شده بود، آرامش بخشید و ژاپنیها را از کشور چین بیرون راند. وی کشور چین را به 13استان تقسیم کرد و تشکیلات نوی در آن برقرار ساخت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر