معنی تب بر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تب بر. [ت َ ب ُ] (نف مرکب) که تب برد. که تب قطع کند. دافع تب. قاطع حمی. که علاج تب کند. || دارویی تب بر. هر دوا که قطع تب کند. دواهای تب بر: کتین، پوست بید، اکالیپتوس. خینورمین بهترین تب برها است. آتبرین در مالاریا تب بر است.
(تَ. بُ) (ص فا.) چیزی که تب را قطع کند.
هر دارویی که تب را قطع کند یا تخفیف بدهد،
داروی دفع کننده تب
هر داروئی که تب را قطع کند یا کاهش دهد