معنی تجربه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تجربه. [ت َ رِ ب َ] (مص) آزمودن. (فرهنگ نظام). تجربه. رجوع به تجربه شود.
تجربه. [ت َ رِ / رُ ب َ / ب ِ] (از ع، اِمص، اِ) آزمایش و امتحان. (ناظم الاطباء). آزمایش. و با لفظ گرفتن و کردن مستعمل است. (غیاث اللغات):
برو ز تجربه ٔ روزگار بهره بگیر
که بهر دفع حوادث ترا بکار آید.
(منسوب به رودکی از کتاب احوال و اشعار رودکی).
زیرا که به ز تجربه آموزگار نیست.
مسعودسعد.
این همه هست و سبکی عمر من
رفت و مرا تجربه ها اوفتاد.
خاقانی.
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر دو بایست درین روزگار
تا بیکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن بکار.
سعدی.
خوش بود گر محک تجربه آید بمیان
تا سیه روی شود هر که دراو غش باشد.
حافظ.
- امثال:
هر تجربه عقلی زیاده کند.
ترکیبها:
- باتجربه. بی تجربه. کم تجربه. پرتجربه. تجربه دار. تجربه داری. کم تجربگی. پرتجربگی. رجوع به تجربت و تجربیات و تجربه شود.
|| این کلمه در انجیل متی 22: 18 انجیل لوقا 4:13 آمده و در کتاب مقدس نیز بسیار وارد گشته است. معانی مختلفه می بخشد و اکثر اوقات قصد از جری شدن بگناه و ارتکاب آن است لهذا شیطان دشمن بنی نوع بشر خوانده شده است. انجیل متی 4:3. گاهی قصد از امتحان ایمان و اطاعت شخص است چنانکه در رساله ٔ یعقوب 1: 2 و 3 وارد است. و یا قصد از تجربه صبر خداوندی می باشد چنانکه در سفر خروج 17: 2، رساله ٔ اول قرنتیان 10:9 وارد است. اما باید دانست که قصد از کلامی که در دعای ربانی وارد است که «ما را در آزمایش می آورد»، این نیست که خداوند تجربه کننده ٔ ما است. رساله ٔ یعقوب 1:13 و14. بلکه مقصود اینست که خداوند ما را از افتادن درتجربه نگاه دارد. اما «تجربه می کند او را یا تا تجربه کند او را» که در انجیل متی 16: 1 و 19: 3 و انجیل مرقس 10: 2 و انجیل لوقا 10: 25 وارد است قصد آنست که ایشان بسیار کوشش نمودند که او را در دامهای خودگرفتار سازند یا او را بگناه کردن وادارند و پرواضح است که مسیح چون در زمین آمده شروع بخدمت خود نمود شیطان خواست که وی را امتحان نماید لهذا اول حیله ٔ او این بود که او را در صورتی که چهل شب روزه داشته بود بخوراک وادارد و دوم اینکه او را در امر دین و تقوی و پرهیز بتکبر وادارد، لهذا او را گفت از کنگره ٔ هیکل بزیر انداخته بخداوند متوکل شود و سومی محض آوازه و نیکنامی و جمع بود پس پرواضح است در تجربه ٔ نخستین اول نظر شیطان به بشریت مسیح بود که مثل سایر بنی نوع بشر گرسنه و تشنه میشود و در تجربه ٔ دوم نظرش به پرهیز و تقدس و دینداری او و در تجربه ٔ سوم نظرش بر این بود که او یهودی است و اعتقاد یهود هم برآنست که چون مسیح آید سلطنت خواهد کرد. اما با وجود همه ٔاینها مسیح بر او غالب آمده ویرا از حضور خود راند پس بدینطور آدم دوم بر قوات جهنم ظفر یافت. (قاموس کتاب مقدس ص 246).
(مص م.) آزمودن، آزمایش کردن، (اِمص.) آزمایش، جمع تجارب. [خوانش: (تَ رِ بِ) [ع. تجربه]]
آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی بهدست میآورد،
(اسم مصدر) آزمودن،
(اسم مصدر) آزمایش،
(اسم مصدر) [قدیمی] معاینۀ پزشکی،
آزمایش، امتحان
آروین
کارآزمایی
آزمایش، آزمون، امتحان، تجربت، محک، آزمودگی، خبرت، خبرگی، آزمودن، آزمایش کردن
آزمودن کسی را
تَجْرِبَه، امتحان و آزمایش، اختیار (جمع: تَجارِب)،
تَجْرِبَه، (جَرَّبَ، یُجَرِّبُ، تَجْرِیباً و تَجْرِبَه) آزمودن، امتحان کردن، امتحان،