معنی تجهیزات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تجهیزات. [ت َ] (ع اِ) ج ِ تجهیز. ساز و برگ. جهاز. اسباب کار. ساز جنگ. وسایل کار و کارزار.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آمادگی ها، آگاهی ها، ساز و برگ

کلمات بیگانه به فارسی

ساز و برگ

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسباب، سازوبرگ، عدت، لوازم، یراق، اسلحه

فرهنگ فارسی هوشیار

وسائل کار و کارزار، جهاز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر