معنی تخت ییلاق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تخت ییلاق. [ت َ ی ِی ْ] (اِخ) دهی جزء دهستان خرقان شرقی در بخش آوج شهرستان قزوین است که در بیست هزارگزی خاور آوج و بیست هزارگزی راه عمومی در کوهپایه قرار دارد. سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. مردم آنجا از ایل بغدادی هستند و در تابستان برای تعلیف گوسفند به کوه آق داق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.