معنی تردید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تردید. [ت َ] (ع مص) بسی واگردانیدن. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی). بسیار گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) بازگردانیدن و بازآوردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به ردّ و مردّ و مردود و ردیدی شود. || تردید قول، تکرار آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نزد اصولیان و منطقیان، همان سبر و تقسیم است یعنی ایراد اوصاف مقیس علیه وابطال بعض آن اوصاف تا باقی اوصاف در علیت بودن متعین شود چنانکه گویند: علت حدوث خانه یا فراهم آمدن [اجزاء آنست با یکدیگر] و یا امکان، اما امکان نمیتواند علت حدوث باشد بدلیل خلف زیرا صفات واجب الوجود، بذاتها ممکن است و در واجب الوجود حادث نیست، پس چون امکان، علت حدوث نیست متعین است که فراهم آمدن [اجزاء] علت حدوث خانه است. و نیز گویند، علت حرمت خمریا صفت مست کنندگی آنست یا آب انگور بودن آن یا هر دو و چون عنوان غیرماء و غیرمسکر بودن چنان نیست که علیت اِسکار را باطل سازد، پس مسکر بودن در علیت متعین میشود. || (اصطلاح بدیع) عبارت است از این که لفظی را مکرر نمایند و معانی متعدده از آن قصد کنند چنانکه در این ابیات شیخ صفی الدین الحلی (ره):
له السلام من اﷲ السلام و فی
دارالسلام تراه شافع الامم.
جز غم بجهان هیچ نداریم ولیکن
گر هیچ نداریم غم هیچ نداریم.
زین دست که دیدار تو دل می برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را.
(از هنجار گفتار ص 257).
|| دودله نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || زبون و فاسد گردانیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || عدم موافقت و تعرض و مخالفت. (ناظم الاطباء). || (اِمص) شک و دودلی: و بی تردید بباید دانست که اگر کسی امام اعظم را خلافی اندیشد، خلل آن به اطراف و نواحی مملکت او بازگردد. (کلیله و دمنه).
- امثال:
تردید بین نفی و اثبات شق ثالث ندارد، چون گویی یا این باشد یا غیر این، سیُمی در میان نتواند بود. (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 544).
(تَ) [ع.] (مص م.) دو دل کردن.
مردد بودن، دودله بودن،
[قدیمی] رد کردن، بازگردانیدن،
سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر در سال 1387
فیلمی از واروژ کریم مسیحی
شک، ریب
شک
ریب
دودلی، گمان
ارتیاب، احتمال، تردد، حیرت، دودلی، ریب، شبهه، شک، ظن، وسواس، دودل بودن، مردد بودن
مردد بودن